دخمه زرتشتیان یزد

صدای گریه و زاری از پشت دیوار کاهگلی به یادت می آورد روزگاری اینجا محل وداع با عزیز تازه درگذشته بوده است... جمعیتی مویه کنان از پیش چشمانت می گذرند...مردی از میان جمعیت با صدای از غم گرفته فریاد می زد نساسالار....برادرم را به تو می سپارم او را از آلودگی برهان...غسل بده و به خدای بسپارش...نساسالار آن ها را به اتاق عزاداران راهنمایی کرده و خود مشغول شستشوی میت می شود...پس از اتمام کار و انجام مناسک در میان صدای گریه و ناله ای که به گوش می رسد میت را با کمک نساسالاری دیگر به سمت بالای دخمه می برند....همگی در جای خود می مانند چون به خوبی می‌دانند هیچ کس به جز نساسالارها حق ورود به دخمه را ندارد...منتظر نساسالار می مانی تا از او درباره راه نرفته دیگران پرس و جو کنی....همان راهی که تنها او حق طی کردنش را دارد...هنگام بازگشت در حین پاک کردن قطره های عرق از صورتش این گونه روایت می کند...زمانی که به بالای دخمه برسم میت را بر زمین نهاده، کفنش را باز کرده و به سمت درب خروج می روم....لاشخورها منتظر خروج می مانند تا زمان حضور ما آن ها حرکت نخواهند کرد...پس از خروج درب را محکم بسته تا از ورود حیوانات درنده جلوگیری کنم...راستی دو گور دخمه در این مکان وجود دارد...در صورت پر شدن اولی، مردگان را در دخمه دوم قرار می‌دهیم...بعد از دو روز به بالای دخمه برمی گردم و استخوان های باقی مانده از میت و کفنش را به درون گودال خواهم ریخت...سخن را کوتاه کنم...بروم مردم منتظرند...ببین صدای مویه ای دیگر به گوش می رسد...انگاری میت زن است بروم همکار خانمم را صدا بزنم برای شستشو...حمل جنازه با ما مردها است...دوباره باید بالا بروم...اگر باز هم سوال داری منتظرم بمان وگرنه تو را به خدا می سپارم... اینجا یزد...گور دخمه گلستان به جا مانده از زمانه تقدس آب و آتش و خاک...

در گذشته روش های متفاوتی با فلسفه های مختلف برای دور کردن اجساد مردگان از محل زندگی بازماندگان وجود داشته است. یکی از آنها دفن کردن بوده و یکی از روش های مرسوم دیگر در ایران دخمه گذاری نام دارد.

دخمه محوطه ای است مدور که در بالای کوه بلندی واقع شده و ده ها فرسنگ با روستاها و آبادی های اطراف فاصله داشته است.

زمانی که کسی فوت می شد، خانواده، اقوام و اهالی روستا او را به اتاقی خارج از روستا به نام اتاق “زاد و مرگ” منتقل می کردند. در حقیقت این اتاق به نوعی ثبت احوال قدیم بوده است و پس از شستشو و کفن کردن و ثبت نام متوفی در دفاتر مخصوص، جسد وی را بر دوش می گذاشته و به سمت دخمه حمل می کردند.

از آنجایی که دخمه با محل زندگی افراد فاصله داشته است، خانواده و اقوام متوفی ساعت ها مسیر را پیاده طی می کردند تا به دخمه برسند و احتیاج به مکانی برای استراحت داشتند. بنابراین اهالی هر روستا ساختمانی را در حوالی دخمه به نام خِیلِه بنا کردند تا فردا علاوه بر استراحت و آماده شدن برای برگشت، مراسم دینی خود را هم انجام دهند.

ایرانیان زرتشتی به کسانی که امور مربوط به درگذشتگان را انجام می دهند، نساسالار می گویند. از آنجایی که نساسالارها با جسد مرده در تماس بودند و یکی از مهمترین عوامل مرگ و میر در گذشته بیماری های واگیر دار بوده است که از راه تماس منتقل می شده، بنابراین نساسالارها با افراد جامعه کمتر در تماس بودند و از مراجعه به روستا خودداری می کردند تا بیماری به سایر افراد منتقل نگردد. به دلایلی که اشاره شد خانه نساسالارها در کنار دخمه بنا می شد.

جسد افراد مرده توسط نساسالارها داخل دخمه جای می گرفت تا توسط پردگان لاشخور که در نزدیکی آنجا لانه داشتند خورده شود. ایجاد دیوارهای بلند و همچنین وجود درب، مانع از ورود حیوانات لاشخور می شده است. پردگان لاشخور بر خلاف حیوانات لاشخور، جسد را در همان مکان خورده و معمولا آن را جابه جا نمی کنند.

هیچ کس غیر از نساسالارها حق ورود به داخل دخمه را نداشته و همچنین وجود یک دیوار در جلوی درب ورودی دخمه، مانع از این می شد که کسی بتواند محیط داخلی آن را ببیند. نساسالارها پس از خواباندن اجساد مردگان بر زمین، پارچه کفن را باز می کردند و از محوطه دخمه خارج می شدند. پس از اتمام لاشه جسد مرده، آنها استخوان های باقیمانده خشک شده را در چاهی وسط دخمه به نام استودان می ریختند و برای متلاشی شدن استخوان ها از تیزاب استفاده می کردند.

از سال 1344 با توجه به گسترش شهر نشینی و پیشرفت شهر به سمت دخمه، زرتشتیان یزد از روش دفن کردن استفاده می کنند و هم اکنون آرامگاه آنها در پایین دخمه قرار دارد.

در این مجموعه (دخمه زرتشتیان یزد) دو دخمه با نام های گلستان و مانکجی وجود دارد که دخمه قدیمی تر است و به همت “مانکجی لیمجی هاتریا” از پارسیان هند ساخته شده است. در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، پارسیان هند که از بیداد و فشار وارده به همکیشان خود در ایران آگاهی یافته بودند، نماینده عالی رتبه ای به نام مانکجی را به ایران فرستادند. وی نزد شاه شکایت برد و توانست از فشارها تا حد زیادی بکاهد. مهمترین اقدام وی برداشت جزیه از دوش زرتشتیان ایران بود.

مانکجی در سال 1269 خورشیدی در تهران درگذشت و در دخمه ای که خود ساخته بود آرام گرفت.

اطلاعات بازدید
نشانی: یزد، میدان ایثار، بلوار مهر
روزها و ساعات بازدید نیمه اول سال: همه روزه از ساعت 8 الی 12:30 و 17 الی 20، نیمه دوم سال: همه روزه از ساعت 8:30 الی 16:30
هزینه ورودی: 15000 تومان
تعداد پله: 113
گروه سنی: جوان، بزرگسال
نوع بازدید: تاریخی، مذهبی
درجه سختی: متوسط

مکان های مرتبط

چاپارخانه

مسجد جامع یزد

برج و بارو یزد

بوستان ناجی

آب انبار گیو

مسجد امیر چقماق

بقعه شمس الدین

میدان امیر چقماق

کاروانسرای شاه عباسی میبد

موزه زیلو و پلاس

آسیاب آبی کوشک نو

نارین قلعه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x