دنیای قشنگ ستارگان....پا می گذاریم در آسمان و فلک، چرخی می زنیم در کهکشان راه شیری....لباس مخصوص مهمانی را به تن می کنیم...سفید است و از جنس خاص آخر مهمانی هم خاص است خواستی تهیه کنی باید بگویی لباس فضانوردی میخواهم... البته فروشگاه های خاص به قیمت هزاران دلار موجود دارند...از درب خانه مان که زمین است بیرون می رویم... با زهره و عطارد گپی میزنیم و با مریخ درد و دلی کرده و با پلوتون چایی می نوشیم تا قدری در سرمای وجودیش گرم شویم....خورشید خاتون برای عصرانه منتظرمان است و شام را در کافه مشتری دعوتیم....اما پیشنهاد می کنم شام را سبک میل کنید تا در مشتری با کشیدن وزنتان شوکه نشوید شنیده ام ترازوی های آن جا اعدادشان به دلیل گرانش بسیار بزرگ است البته جای نگرانی نیست جرم شما یکسان است...آره درست می گویید برای من هم جالب بود...زحل و اورانوس و نپتون را دعوت می کنی به بازی های جذابی که در اتاق فیزیک انتظارت را می کشند اما نمی توانند همراهی ات کنند...آخر کجا دیده ای آن ها از مسیرشان خارج شوند....آها می دانم دوست داشتی می توانستی با آن ها بازی کنی اما نمی شود نظم کهکشان را به هم بزنی...با دلتنگی از آن ها جدا می شوی و پای به اتاق فیزیک می گذاری...خسته و هیجان زده از مسیر و بازی به استراحت در کنار رقص نور جذابی که در اتاق دیگر انتظارت را می کشد دعوت می شوی...دنیای نور و آرامش... رویای همنشینی با ستارگان و سیارات....تمام آن چه در این فضا به انتظارت نشسته...