دوباره تجریش و دلبری هایش...دوباره این کهن محله از تهران تا طهران....تو گویی به هر طرف که بروی مرکز پرگار تهرانگردی هایمان تجریش است و برزن هایش...بوستانی از عهد قجر ، فردوسی به جا مانده از باغی بزرگ در طهران قدیم به وسعتی از اراضی میان اسدآباد و ولنجک در شمال، الهیه از جنوب، دره تجریش از شرق و محمودیه از غرب...درختان سر به فلک کشیده نظاره گر روایت ها بوده اند...آجرهایش می شوند روای و حکایت می کنند از مالکین این سرا....از صدراعظم محمدشاه یا زمانی که ناصرالدین شاه آن را پیشکش عروسی دخترش و دامادش معیر الممالک کرده است....ناله درختان برمیخیزد زمانی که حکایت می رسد به زمان دوستعلی خان پسر معیرالممالک و وارث باغ بعد از مرگ معیر....همانی که فردوس را رو به ویرانی پیش می برد، داستان ها می گوید از ملاک های بعدی اش تا برسد به دوره کلاه پهلوی و مکانی برای دبیرستان شدنش به دستور وزیر معارف آن زمان...یا زمانه پهلوی دوم فضایی برای جشن های ۲۵۰۰ ساله بودنش... بعد از انقلاب اسلامي می شود وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی...زمان ها را روایت میکنند تا نزدیکی عصر جدید به سال ۱۳۸۱ که باغ فردوس داستان جدید زندگی اش را آغاز کرد و سرایی شد جهت نمایش سینمای ایران...محلی برای نمایش اولینهای سینمای ایران، تاریخچه سینما، تجهیزات فیلمبرداری، فیلمها و بزرگان هنر هفتم و یادگاری ها و جوایز بینالمللی هایشان....همراه می شوید با کلاه قرمزی و پسرخاله و دست اندرکاران سینمای کودک...سینمای دفاع مقدس...در سینماهای دهه ۳۰ و ۴۰ به تماشای نخستین تصاویر سینمای ایران خواهید نشست...در حالیکه با صدای فرهاد هم خوانی می کنيد...با علی حاتمی و عزت الله انتظامی همنشین خواهید شد...فردوس و دیدنی هایش در انتظار قدم هایتان....در میانه این بوستان سینمای ایران و تاریخچه اش شما را به برای شنیدن سرگذشت و حکایتش فرا می خواند